اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نعل زدن

نویسه گردانی: NʽL ZDN
نعل زدن . [ ن َ زَ دَ ] (مص مرکب ) نعل بستن . نعل کوبیدن . نعل کوفتن . نعل کردن . نعل را بر سم ستور استوار کردن :
چون برآری تازیانه بگسلد زنجیر وی
چون زنی نعلش شکالش بس بود بند قبای .

منوچهری .


|| نعلچه و میخ بر کف کفش کوبیدن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.