نعمة
نویسه گردانی:
NʽM
نعمة. [ ن َ م َ ] (ع اِمص ،اِ) فراخی . آسودگی زندگانی . (آنندراج ) (منتهی الارب ). تنعم . (تاج العروس ). فراخی و وسعت و آسایش در زندگانی . تمتع. رفاهیت . (ناظم الاطباء). نعمةالعیش ؛ خوبی و غضارت زندگی . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
- واسعالنعمة ؛ مال دار. دولتمند. توانگر. (ناظم الاطباء).
|| مسرة. فرح . ترفیه . || (مص ) نِعمَة. مَنعَم . رجوع به نِعمَة شود. || نرم و لین گشتن . نعومة. || فراخ و مرفه شدن زندگی . نعومة. (از متن اللغة). رجوع به نعومة شود.
واژه های همانند
۲۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
نیرنگ نامه . [ ن َ / ن ِ رَ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) ورقه ٔ سحر. افسون نامه . (فرهنگ فارسی معین ) : خواند نیرنگ نامه های جهان جادوئی ها و چیزهای نها...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
وکالت نامه . [ وَ / وِ ل َ م َ/ م ِ ] (اِ مرکب ) نوشته و نامه ای متضمن واگذاری کاری یا خواستن انجام امری از جانب کسی (که اصطلاحاً موکل نام...
نگارش نامه . [ ن ِ رِ م َ / م ِ] (اِ مرکب ) مکتوب . مراسله . رقعه . (ناظم الاطباء).
نامه نویسی . [ م َ / م ِ ن ِ ] (حامص مرکب ) نامه نوشتن . شغل و عمل نامه نویس .
نامه نگاری . [ م َ / م ِ ن ِ ] (حامص مرکب ) عمل نامه نگار. نامه نویسی . نامه نوشتن . کتابت . رجوع به نامه شود. || روزنامه نویسی .
نامه نوشتن . [ م َ / م ِ ن ِ وِ ت َ ] (مص مرکب ) مکتوب نوشتن به کسی . (ناظم الاطباء). رجوع به نامه و شواهدی که در ذیل معانی اول نامه مذ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
عجایب نامه
آثار شفاهی و نوشتاری ایرانی، آکنده از خیال پردازی و خلق تصاویر غریب متعلّق به موجودات یا اشیای گوناگون است. مثل : غول چراغ جادو، قالیچه ...
این دو واژه عربی ـ پارسی است و پارسی آن اینهاست:
برگ ناسین (کردی)
پَرارونامه (پرارو از سنسکریت: پْرَروچ= معرفی)
برگ آتْمان (آتمان از سنسکریت: آتما...