نغز
نویسه گردانی:
NḠZ
نغز. [ ن َ ] (ع مص ) برآغالیدن قوم را و تباهی افکندن بین قومی . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد). نزغ . (اقرب الموارد). لغتی است در نزغ . (از متن اللغة). رجوع به نَزغ شود. || نرم مالیدن کودک را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).دغدغة. (از منتهی الارب ) (المنجد) (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
نقز. [ ن َق َ ] (ع اِ) ستوران ریزه و لاغر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ردی و رذال مال . (از اقرب الموارد) (از المنجد). نِقز. ...
نقز. [ ن َ ق ِ ] (ع اِ) آب روشن و خوش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آب صاف و خوشگوار. (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || لقب...
نقز. [ن ُ ] (ع اِ) چاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). چاه یا آب . (از متن اللغة).
نقز. [ ن ِ ] (ع اِ) ستوران ریزه و لاغر. (منتهی الارب ). رذال مال . (اقرب الموارد) (المنجد). نَقَز. رجوع به نَقَز شود.
نقز. [ ن َ ق َ ] (ع اِ) آب صاف و خوشگوار. (از المنجد). رجوع به نَقِز شود.
نقض . [ ن َ ] (ع مص ) شکستن . (غیاث اللغات ). کسر. (تعریفات ). شکستن عهد و پیمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). عهد شکستن . (دهار) (ترجمان علامه ٔ ...
نقض . [ ن ِ ] (ع ص ، اِ) عهد شکسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تاب رسن بازکرده . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). تاب بازک...
نقض . [ ن َ ق َ ] (ع ص ، اِ) نِقْض . (منتهی الارب ) (متن اللغة). رجوع به نِقْض شود. || بنای خراب شده ٔ فرودآمده . (ناظم الاطباء). رجوع به ن...
نقض . [ ن ُ ] (ع ص ، اِ) بنای شکسته ٔ بازگردیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کنار شکسته و خراب شده ٔ از بنا و عمارت . (ناظم الاطباء). آنچه منتقض...
نقض . [ ن ُ ق َ ] (ع اِ) نوعی از بند کشتی گیری . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). نوعی از صراع . (از اقرب الموارد).