اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نغز آمدن

نویسه گردانی: NḠZ ʼAMDN
نغز آمدن . [ ن َ م َ دَ ] (مص مرکب ) شایسته افتادن . مناسب و مطلوب و بجا واقع شدن :
نغز می آید بر او کن یا مکن
امر و نهی ماجراها در سخن .

مولوی .


چه نغز آمد این یک سخن ز آن دو تن
که بودند سرگشته از دست زن .

سعدی .


چه نغز آمد این نکته در سندباد
که عشق آتش است و هوس تندباد.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.