گفتگو درباره واژه گزارش تخلف نغض نویسه گردانی: NḠḌ نغض . [ ن ُغ ْ غ َ ] (ع ص ) محال نغض ؛ چرخهای چاه که بزرگ باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). چرخ های بزرگ چاه آبکشی . (ناظم الاطباء). چرخهای متحرک ۞ . (از اقرب الموارد). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی نغز نغز. [ ن َ ] (ع مص ) برآغالیدن قوم را و تباهی افکندن بین قومی . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموا... نقذ نقذ. [ ن َ ] (ع اِمص ) آرامش . سلامت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سلامة. (اقرب الموارد). منه قولهم : نقذاً لک ؛ للعاثر. (منتهی الارب ) (اقرب الم... نقذ نقذ. [ ن َ ق َ ] (ع ص ) رهانیده ۞ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خلاص داده و نجات بخشیده . (از اقرب الموارد). || (اِ) گویند: ما له شقذ و لانقذ... نقز نقز. [ ن َ ] (ع مص ) برجستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || برجستن آهو از دویدن . (منتهی الارب ). برجستن آهو در ... نقز نقز. [ ن َق َ ] (ع اِ) ستوران ریزه و لاغر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ردی و رذال مال . (از اقرب الموارد) (از المنجد). نِقز. ... نقز نقز. [ ن َ ق ِ ] (ع اِ) آب روشن و خوش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آب صاف و خوشگوار. (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || لقب... نقز نقز. [ن ُ ] (ع اِ) چاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). چاه یا آب . (از متن اللغة). نقز نقز. [ ن ِ ] (ع اِ) ستوران ریزه و لاغر. (منتهی الارب ). رذال مال . (اقرب الموارد) (المنجد). نَقَز. رجوع به نَقَز شود. نقز نقز. [ ن َ ق َ ] (ع اِ) آب صاف و خوشگوار. (از المنجد). رجوع به نَقِز شود. نقض غرض نقض غرض. خلاف غرض. مخالف مراد. خلاف مقصود. (منبع: لغتنامۀ دهخدا - رجوع شود به «نقض») تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود