نغل
نویسه گردانی:
NḠL
نغل .[ ن َ غ َ ] (ع مص ) تباه شدن . (از غیاث اللغات ). تباه شدن پوست . (از جهانگیری ). تباه گردیدن پوست در دباغت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). و عفن شدن آن . (از متن اللغة). تباه شدن ادیم . (تاج المصادر بیهقی ). تباه شدن ادیم در پیراستن . (از زوزنی ). فهو نَغِل . (متن اللغة). || تباه گردیدن زخم . || بد شدن نیت . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). کینه ور گردیدن دل . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ازاقرب الموارد). کینه ور شدن دل . (از تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ) (از متن اللغة). || سخن چینی نمودن و تباهی انداختن میان قوم . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). و اسم از آن نغلة است . (از متن اللغة). || افساد و نمیمة بین قوم . (اقرب الموارد) (از المنجد).
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
یک گروه از طریقه های حمل و نقل که استفاده از آن برای عموم آزاد است. و عموم مردم می توانند با پرداخت هزینه از آن استفاده کنند. حمل و نقل عمومی.