نفاق
نویسه گردانی:
NFAQ
نفاق . [ ن َ ] (ع مص ) رایج و روان گردیدن بیع. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). رواج شدن بیع. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || روان و رواج یافتن متاع . (غیاث اللغات ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || برپای شدن و رواج و رونق گرفتن بازار. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). ضد کساد. (آنندراج ). || زیاد شدن خواستگاران زن . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
نفاغ . [ ن ِ ] (اِ) ۞ قحف . (لغت فرس اسدی ). قدحی که از آن شراب خورند. (فرهنگ خطی ) (سروری ). قدح بزرگی باشد که با آن شراب خورند. (جهانگ...