نفس تازه کردن
نویسه گردانی:
NFS TAZH KRDN
نفس تازه کردن . [ ن َ ف َ زَ / زِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رفع ماندگی کردن . اندکی استراحت کردن . نفس راست کردن . نفس درست کردن . دمی توقف و استراحت کردن کسی که راهی دراز آمده است یا بار سنگینی حمل کرده است و بغایت مانده و خسته است .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.