نفع بردن . [ ن َ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) سود بردن . بهره ور شدن . بهره مند شدن . فایده حاصل کردن
: از شکر نفع همی گیرد بیمار و درست
دشمن و دوست از ایشان همه می نفع برند.
ناصرخسرو.
ز الماس او بسکه دل نفع بُرد
توان سوده اش را به یاقوت خورد.
ملاطغرا (از آنندراج ).