نقاب
نویسه گردانی:
NQAB
نقاب . [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رستاق بخش خلیل آباد شهرستان کاشمر، در 6 هزارگزی جنوب شرقی خلیل آباد در جلگه ٔ گرمسیری واقع است و 1070 تن سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و منداب و انار و انگور و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
واژه های همانند
۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
نقاب . [ ن ِ ] (ع اِ) پرده که به رخ آویزند یا بر چیز نفیس اندازند. (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). روی بند. (دهار) (مهذب الاسماء) (زوزنی ) (آنند...
نقاب . [ ن َق ْ قا ] (ع ص ) سوراخ کننده . نقب کننده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). زمین کن . نقب زن . (یادداشت مؤلف ). نقب زننده . شکاونده . شکاونه ...
نقاب . [ ن ِ ] ۞ (اِخ ) یکی از دهستان های بخش جغتای شهرستان سبزوار است . در جلگه ٔمعتدل هوائی واقع و محدود است از شمال به کوه هرده ، از مش...
نقاب . [ ن ِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی دهستان نقاب بخش جغتای شهرستان سبزوار است . در 36 هزارگزی شمال شرقی جغتای ، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است...
نقاب . [ ن ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رودمیان بخش خواف شهرستان تربت حیدریه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
نقاب . [ ن ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
نقاب . [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درزاب بخش حومه ٔ وارداک شهرستان مشهد. در 38هزارگزی شمال غربی مشهد، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است ...
نقاب . [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان قوچان . در20هزارگزی جنوب غربی قوچان در منطقه ٔ کوهستان...
این واژه در عربی نَقاب و با تشدید ن است با این معانی: دانایی، روبند، شکم. (فرهنگ عربی - فارسی لاروس) در میان واژه های اوستایی، پهلوی، پارتی، مانوی و س...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.