اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نقاب برافکندن

نویسه گردانی: NQAB BRʼFKNDN
نقاب برافکندن . [ ن ِ ب َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نقاب از رخ برگرفتن . رخ نمودن . ظاهر شدن . پدیدار گشتن . نمایان شدن :
نقاب برفکن و آتشی به جانم زن
ز دیده ٔ تر من همچو شمع آب بریز.

خاقانی .


نظارگان مصر بریدند دست از آنک
یوسف نقاب طلعت غرا برافکند.

خاقانی .


گر وفا از رخ برافکندی نقاب
بس نثارا کآن زمان افشاندمی .

خاقانی .


نفحات صبح دانی به چه روی دوست دارم
که به روی دوست ماند که برافکند نقابی .

سعدی .


چو گل نقاب برافکند و مرغ هوهو زد
منه ز دست پیاله چه می کنی هی هی .

حافظ (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.