اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نقاب کشیدن

نویسه گردانی: NQAB KŠYDN
نقاب کشیدن . [ ن ِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) نقاب کشیدن بر چیزی ؛ پرده بر آن انداختن . آن را زیر پرده و روی پوشی پنهان کردن :
نوعروسی است این که از رویش
خاطر او بر او کشیده نقاب .

ناصرخسرو.


چو شد آفتاب مرا روی ْ زرد
نقابی به من درکش از لاجورد.

نظامی .


۞
|| نقاب کشیدن از چیزی ؛ نقاب از آن برگرفتن .آن را ظاهر و نمایان کردن . نقاب گشادن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.