نقاش
نویسه گردانی:
NQAŠ
نقاش . [ ن َق ْ قا ] (اِخ ) محمدطاهر کاشانی متخلص به نقاش ، از شاعران قرن یازدهم هجری قمری است و در کاشان به نقشبندی اشتغال داشته است ، او راست :
بی بصیرت را عنان در دست نفس سرکش است
می برد هر جا که می خواهد عصاکش کور را.
سررشته ٔ وجود و عدم بسته ٔ من است
من در میانه همچو گره هیچکاره ام .
(از تذکره ٔ نصرآبادی ص 370) (نگارستان سخن ص 125).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
نغاش . [ ن َغ ْ غا ] (ع ص ) نُغاش . (متن اللغة) (ناظم الاطباء). رجوع به نُغاش شود.