نقاش
نویسه گردانی:
NQAŠ
نقاش . [ ن َق ْ قا ] (اِخ ) محمدبن علی بن عمروبن مهدی اصفهانی ، مکنی به ابوسعید و مشهور به نقاش از ثقات محدثین قرن چهارم و پنجم هجری قمری است . برای استماع و جمع کردن احادیث به مکه و مدینه و بغداد و بصره و کوفه و مرو و جرجان و هرات و دینور و نیشابور و همدان و نهاوند سفر کرد،او راست کتاب القضاة و الشهود. وی به سال 414 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ج 7 ص 160). رجوع به الرسالة المستطرفه ص 27 و تذکرة الحفاظ ج 3 ص 246 شود.
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
نقاش . [ ن َق ْ قا ] (ع ص ) نگارگر. (مهذب الاسماء). نگارنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نگارکننده . (دهار). مزوّق . (دهار). صانع نق...
نقاش . [ ن َق ْ قا ] (اِخ ) دهی است از دهستان خرقان غربی بخش آوج شهرستان قزوین . در 20هزارگزی شمال غربی آوج در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری و...
نقاش . [ ن َق ْ قا ] (اِخ ) ابراهیم بن یحیی اندلسی مغربی قرطبی ، مکنی به ابواسحاق و ملقب و مشهور به نقاش ، از ریاضی دانان و منجمین معروف قر...
نقاش . [ ن َق ْ قا ] (اِخ ) اسماعیل بن عبداﷲبن علی حلبی ، ملقب به منتخب الدین و مشهور به نقاش ، فقیه اصولی قرن هفتم و هشتم هجری قمری است...
نقاش . [ ن َق ْ قا ] (اِخ ) علی بن عبدالقادربن محمد میقاتی ، ملقب به نورالدین و مشهور به نقاش ، از دانشمندان قرن نهم هجری قمری مصر است و د...
نقاش . [ ن َق ْ قا ] (اِخ ) عیسی بن هبةاﷲبن عیسی ، مکنی به ابوعبداﷲ و ملقب به نقاش از ادیبان و شاعران و ظریف طبعان قرن ششم بغداد است و به...
نقاش . [ ن َق ْ قا ] (اِخ ) محمدبن حسن بن محمدبن زیادبن هرون موصلی بغدادی ، مکنی به ابوبکر، و معروف به نقاش و ابن النقاش ۞ ، محدث و مفس...
نقاش . [ ن َق ْ قا ] (اِخ ) محمدطاهر کاشانی متخلص به نقاش ، از شاعران قرن یازدهم هجری قمری است و در کاشان به نقشبندی اشتغال داشته است ، ...
نقاش . [ ن َق ْ قا ] (اِخ ) محمد قاسم اصفهانی ، متخلص به نقاش از شاعران متأخر است . او راست :در پای خمی دیده ٔ پیمانه ضیا یافت کوری به قدمگ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.