نقث
نویسه گردانی:
NQṮ
نقث . [ ن َ ] (ع مص ) شتابی کردن .(از منتهی الارب ) (آنندراج ). شتابی کردن در رفتار و کار. (از ناظم الاطباء). در راه رفتن یا در کار شتاب کردن . (از اقرب الموارد). || به سخن کسی را رنجانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سخن آمیخته گفتن .(از منتهی الارب ) (آنندراج ). سخن را در هم مخلوط کردن مانند درهم آمیختن طعام . (از اقرب الموارد). آمیخته و درهم گفتن حدیث را. (از ناظم الاطباء). || مغز بیرون آوردن از استخوان . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). مغز استخوان را بیرون آوردن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نقت . (اقرب الموارد). || چیزی را کندن و از جائی به جائی بردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پوست بازکردن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || جای دفینه را کندن تا آن را بیرون بیاورند. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || (اِمص ) نمیمة. (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
نغص . [ ن َ غ ِ ] (ع ص ) شراب نغص ؛ شراب که بر خورندگان بریده گردد پیش ازآنکه سیراب شوند. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
دون و نقص واژه هایی اربی می باشند و پارسی جایگزین اینهاست:
آفْت ãft (پهلوی)
فریوت faryut (پهلوی: فْریوت fra-yut)
ویسپو vispu (اوستایی)