نقذ
نویسه گردانی:
NQḎ
نقذ. [ ن َ ] (ع اِمص ) آرامش . سلامت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سلامة. (اقرب الموارد). منه قولهم : نقذاً لک ؛ للعاثر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (مص ) رهانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خلاص دادن و نجات بخشیدن . (از اقرب الموارد). || یکسو کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
نقض . [ ن ُ ] (ع ص ، اِ) بنای شکسته ٔ بازگردیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کنار شکسته و خراب شده ٔ از بنا و عمارت . (ناظم الاطباء). آنچه منتقض...
نقض . [ ن ُ ق َ ] (ع اِ) نوعی از بند کشتی گیری . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). نوعی از صراع . (از اقرب الموارد).
نغض . [ ن َ ] (ع ص ) آنکه بلرزد سرش و بجنبد در رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || (اِ)غضروف کتف و یا هرجا...
نغض . [ ن َ غ َ ] (ع مص ) نَغض . نغوض . نَغَضان . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (متن اللغة). رجوع به نَغض شود.
نغض . [ ن ِ ] (ع اِ) شترمرغ نر یا گله ٔ شترمرغ . (ناظم الاطباء). رجوع به نَغض شود.
نغض . [ ن ُ ] (ع اِ) کرکرانک کتف یا هر جا که جنبان باشد. (آنندراج ). سرشانه . (مهذب الاسماء). ناغض . (اقرب الموارد). نَغض . (آنندراج )(ناظم الا...
نغض . [ ن ُغ ْ غ َ ] (ع ص ) محال نغض ؛ چرخهای چاه که بزرگ باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). چرخ های بزرگ چاه آبکشی . (ناظم الاطباء). چرخهای ...
نغز.[ ن َ ] (ص ) خوب . نیک . نیکو. (برهان قاطع). چیزی نیکو و زیبا و بدیع و عجب از نیکوئی . هر چیز عجیب از نیکوئی . (یادداشت مؤلف از فرهنگ اسدی...
نغز. [ ن َ ] (ع مص ) برآغالیدن قوم را و تباهی افکندن بین قومی . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموا...
نقض غرض. خلاف غرض. مخالف مراد. خلاف مقصود. (منبع: لغتنامۀ دهخدا - رجوع شود به «نقض»)