اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نقره کاری

نویسه گردانی: NQRH KARY
نقره کاری . [ن ُ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) عمل نقره کار :
رخ زردم کند در اشکباری
گهی زرکوبی و گه نقره کاری .

نظامی .


بر عطارد ز نقره کاری دست
رنگی از کوزه ٔ رصاصی بست .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.