اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نقش نشستن

نویسه گردانی: NQŠ NŠSTN
نقش نشستن . [ ن َ ن ِش َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از اعتبار پیدا کردن ، و لهذا در ضبطوربط و بندوبست ملک مستعمل می شود چنانکه می گویند نقش فلانی خوب نشست ، مراد آن می باشد که اعتبار و دولت به هم رسانید و اگر گویند نقش بد نشست اراده آن بود که ذلت و خواری کشید. (آنندراج ) :
باشد به لبت نشان دندان
نقشی که به مدعا نشیند.

کلیم (از آنندراج ).


نقش امید بوسه به وجه حَسَن نشست
تا شد نهفته در خط شب گون عقیق تو.

صائب (از آنندراج ).


- نقش بد نشستن ؛ نقشی که به مراد ننشیند. (غیاث اللغات ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.