اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نقش و نگار

نویسه گردانی: NQŠ W NGAR
نقش و نگار. [ ن َ ش ُ ن ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) خط و خال . تذهیب و ترصیع. آب و رنگ . شکل ها و صورتهای رنگین و گوناگون : بر اسبی قیمتی برنشسته و ساختی گران افکنده زراندود و غاشیه ای پرنقش ونگار. (تاریخ بیهقی ص 365).
صحبت دنیا به سوی عاقل و هشیار
صحبت دیوار پر ز نقش و نگار است .

ناصرخسرو.


یکی به تیم سپنجی همی نیابد راه
تو را رواق ز نقش و نگار چون ارم است .

ناصرخسرو.


خاتون خوب صورت پاکیزه روی را
نقش و نگار وخاتم فیروزه گو مباش .

سعدی .


طاووس را به نقش و نگاری که هست خلق
تحسین کنند و او خجل از پای زشت خویش .

سعدی .


هم گلستان خیالم ز تو پرنقش ونگار
هم مشام دلم از زلف سمن سای تو خوش .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
خوش نقش و نگار. [ خوَش ْ / خُش ْ ن َ ش ُ ن ِ ] (ص مرکب ) خوش آب و رنگ . خوش رنگ . خوش ترکیب از جهت رنگ .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.