اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نقض

نویسه گردانی: NQḌ
نقض . [ ن َ ق َ ] (ع ص ، اِ) نِقْض . (منتهی الارب ) (متن اللغة). رجوع به نِقْض شود. || بنای خراب شده ٔ فرودآمده . (ناظم الاطباء). رجوع به نِقْض شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
نقض . [ ن َ ] (ع مص ) شکستن . (غیاث اللغات ). کسر. (تعریفات ). شکستن عهد و پیمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). عهد شکستن . (دهار) (ترجمان علامه ٔ ...
نقض . [ ن ِ ] (ع ص ، اِ) عهد شکسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تاب رسن بازکرده . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). تاب بازک...
نقض . [ ن ُ ] (ع ص ، اِ) بنای شکسته ٔ بازگردیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کنار شکسته و خراب شده ٔ از بنا و عمارت . (ناظم الاطباء). آنچه منتقض...
نقض . [ ن ُ ق َ ] (ع اِ) نوعی از بند کشتی گیری . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). نوعی از صراع . (از اقرب الموارد).
کتاب نقض (النقض) ، اثری در تبیین و اثبات عقاید امامیه و رد اتهامات مخالفان و در نقض کتاب "بعض فضائح الروافض" است. این کتاب توسط عبدالجلیل قز...
نقض غرض. خلاف غرض. مخالف مراد. خلاف مقصود. (منبع: لغتنامۀ دهخدا - رجوع شود به «نقض»)
نغض . [ ن َ ] (ع ص ) آنکه بلرزد سرش و بجنبد در رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || (اِ)غضروف کتف و یا هرجا...
نغض . [ ن َ غ َ ] (ع مص ) نَغض . نغوض . نَغَضان . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (متن اللغة). رجوع به نَغض شود.
نغض . [ ن ِ ] (ع اِ) شترمرغ نر یا گله ٔ شترمرغ . (ناظم الاطباء). رجوع به نَغض شود.
نغض . [ ن ُ ] (ع اِ) کرکرانک کتف یا هر جا که جنبان باشد. (آنندراج ). سرشانه . (مهذب الاسماء). ناغض . (اقرب الموارد). نَغض . (آنندراج )(ناظم الا...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.