نقیب
نویسه گردانی:
NQYB
نقیب . [ ن َ ] (اِخ ) محمد سبزواری (میرزا...)،متخلص و مشهور به نقیب . از شاعران قرن یازدهم و از سادات سبزوار و از معاصران نصرآبادی است . او راست :
یاد عیش از تیره بختی نگذرد در خاطرم
عکس پیدا نیست در شبهای تار آئینه را.
دلم از صحبت نادردمندان شمع فانوس است
که با خود خلوتی از سوختن در انجمن دارد.
(از تذکره ٔ نصرآبادی ص 101) (ازنگارستان سخن ص 125) (از فرهنگ سخنوران ص 614).
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
حسین نقیب . [ ح ُ س َ ن ِ ن َ ] (اِخ ) علم الدین طاهر. متولد 509 هَ . ق . 1197/ م . از خلفای عباسی مقتفی و مستنجد و مستضی ٔ و ناصر را مدح کرد. د...
حسین نقیب . [ ح ُ س َ ن ِ ن َ ] (اِخ ) ابن محمود از قضاة عراق است در سلیمانیه ٔ کردستان در 1205 هَ . ق . 1791/ م . متولد و در همانجا در 1285 هَ . ...
نقیبالممالک، در دیوان نقابت، یک لقب و منصب است که از زمان خلافت عباسی وجود داشته و در دورهٔ قاجار، هم به شکل منصب و هم به شکل لقبِ اعطایی مورد استفاد...
علی نقیب الاشراف . [ ع َ ی ِ ن َ بُل ْ اَ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکربن علی بن ابراهیم بن عدنان حسینی دمشقی حنفی . مشهور به نقیب الاشراف . و...