نگاه دارنده
نویسه گردانی:
NGAH DʼRNDH
نگاه دارنده . [ ن ِ رَ دَ / دِ ] (نف مرکب )حافظ. (السامی ). راعی . واقی . (منتهی الارب ). عاصم . (یادداشت مؤلف ). نگاه دار. نگه دارنده . نگه دار. که چیزی را نگه می دارد و حفظ می کند و برپای و قائم دارد.
- قوه ٔنگاه دارنده ؛ قوه ٔ ماسکه . (فرهنگ فارسی معین ).
|| (اِ مرکب ) یکی از اجزاء اسطرلاب . ممسکه . (فرهنگ فارسی معین از مقدمه ٔ التفهیم ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.