اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نگاه داشته

نویسه گردانی: NGAH DʼŠTH
نگاه داشته . [ ن ِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) مصون . (منتهی الارب ). محفوظ. در امان :
ثبات عمر تو باد و دوام عافیتت
نگاه داشته از نائبات لیل و نهار.

سعدی .


رجوع به معانی نگاه داشتن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.