اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نگون افکندن

نویسه گردانی: NGWN ʼFKNDN
نگون افکندن . [ ن ِ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نگون فکندن . به خاک افکندن . فرودافکندن . بر زمین انداختن :
به یک زخم ده سر فکندی نگون
زمین کرده از تیغ دریای خون .

فردوسی .


به هر حمله خیلی فکندی نگون
به هر زخم جوئی براندی ز خون .

اسدی .


به ده سالگی شد ز مردی فزون
به یک مشت گردی فکندی نگون .

اسدی .


|| به زیر افکندن . خم کردن . پائین انداختن :
همه موبدان سر فکنده نگون
چرا کس نیارست گفتن نه چون .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.