گفتگو درباره واژه گزارش تخلف نگهبانی نمودن نویسه گردانی: NGHBANY NMWDN نگهبانی نمودن . [ن ِ گ َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) نگهبانی کردن . || مراقبت کردن . پاسبانی کردن : خواجه روزی سوی خانه رفته بودبر دکان طوطی نگهبانی نمود.مولوی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود