اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نگه داشت

نویسه گردانی: NGH DʼŠT
نگه داشت . [ ن ِگ َه ْ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) نگاه داشت . حفظ. حراست . صون . صیانت . وقایه . اسم است از نگه داشتن . (یادداشت مؤلف ). نگه داری . مواظبت . مراقبت :
تا مادرتان گفت که من بچه بزادم
از بهر شما من به نگه داشت فتادم .

منوچهری .


هرگاه از این علامت ها که کرده آمد چیزی پدید آید زود به تدارک و نگه داشت قوه مشغول باید بود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || رعایت . مراعات . (یادداشت مؤلف ) : پس شهنشاه در احتیاطنگه داشت مراتب به جائی رسانید که ورای آن مزیدی متصور نبود. (تاریخ طبرستان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
سهراب فرسیو
۱۳۹۶/۰۵/۲۲
0
0

و مثال از تاریخ بیهقی: «و دیگر که بونصر مردی بود عاقبت‌نگر، در روزگار امیرمحمود، رضی‌الله عنه، بی‌آنکه مخدوم خود را خیانتی کرد [کرده باشد]، دل مسعود را، رحمة‌الله علیه، نگاه‌داشت به‌همه چیزها، که دانست تخت مُلک، پس از پدر وی را خواهد بود. و حال حسنک دیگر
بود [روش حسنک غیر از روش بونصر بود]، که بر هوای امیرمحمد و نگاهداشتِ دل و فرمان محمود، این خداوندزاده را [مسعود را] بیازرد و چیزها کرد و گفت که اکفاء آن را احتمال نکنند تا به‌پادشاه چه رسد. [نزدیکان آدم تحمل نمی‌کنند، چه برسد به‌پادشاه.]


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.