اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نم زده

نویسه گردانی: NM ZDH
نم زده . [ ن َ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مرطوب . که قطرات آب یا باران بر آن نشسته باشد. آب زده :
رویش از خاک چو برداشتم از خوی شده بود
لاله برگش چو گل نم زده در وقت سحر.

سنائی .


|| آب پاشیده . آب پاشیده شده :
راه چون رفته گشت و نم زده شد
همه راه از بتان چو بتکده شد.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.