نمک داشتن . [ ن َ م َ ت َ ] (مص مرکب ) خوش نمک بودن غذا. نمکی به اندازه یا کمی بیش از اندازه داشتن غذا. || ملیح بودن . صاحب ملاحت بودن
: کس از این نمک ندارد که تو ای غلام داری
دل ریش عاشقان را نمکی تمام داری .
سعدی .
|| گیرنده و جذاب و بانمک بودن
: نمک دارد حریفان سرگذشتم
که من از می در آن محفل گذشتم .
تأثیر (از آنندراج ).
لبش گزیدم و در دم ز خویشتن رفتم
شراب شور که مستی دهد نمک دارد.
مشرب (از آنندراج ).