نمکدان
نویسه گردانی:
NMKDʼN
نمکدان . [ ن َ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس که یکصد تن سکنه دارد. آبش از چاه ، محصولش غلات ، شغل اهالی صید ماهی و کرایه کشی است . در این ده معدن نمک وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
نمکدان . [ ن َ م َ ] (اِ مرکب ) ظرفی که نمک را سوده در آن نگه دارند. (آنندراج ). آوند نمک که در آن نمک ریخته در سر سفره می گذارند. (ناظم ا...
نمکدان . [ ن َ م َ ] (اِخ ) نام بنائی است از دوره ٔ صفویه در اصفهان . این بنا را ظل السلطان ویران کرد. (یادداشت مؤلف ).
کاخ نمکدان .[ خ ِ ن َ م َ ] (اِخ ) از بناهای عهد صفویه . در گزارشهای باستان شناسی آمده : بفاصله ٔ صد و پنجاه متر در جنوب آینه خانه عمارت نمکد...
نان و نمکدان شکستن . [ ن ُن َ م َ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از حرام خواری کردن . (برهان قاطع). حرام نمکی کردن . (فرهنگ رشیدی ). نان خوردن...