گفتگو درباره واژه گزارش تخلف نمودار کردن نویسه گردانی: NMWDʼR KRDN نمودار کردن . [ ن ُ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ظاهر کردن . پدید آوردن . آشکار کردن : من آن صورتگرم کز نقش پرگارز خسرو کردم این صورت نمودار. نظامی .از این قصیده نمودار ساحری کن از آنک بقای نام تو است این قصیده ٔ غرا.خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود