اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نمور

نویسه گردانی: NMWR
نمور. [ ن َ ] (ص مرکب ) بسیارنم . نمگین . || بوی نمور؛ بوی نم چنانکه درزیرزمین های مرطوب و نان و آرد مانده در رطوبت و کپره زده . از نم به معنی ندا و «َ-ور» به معنی دارنده و «َ-ور» از قبیل گنجور و رنجور و دستور. (از یادداشت مؤلف ). || جای نم دار. (از یادداشت مؤلف ). نمناک . نمدار. نموک . مرطوب . (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
نمور. [ ن ُ ] (ع اِ) ج ِ نمر. رجوع به نَمِر شود : میزبانان من سیوف و رماح میهمانان من کلاب و نمور.مسعودسعد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.