اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نو

نویسه گردانی: NW
نو. [ ن َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. رجوع به فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
سالی نو یا سالینو به معنی سال نو سال جدید
عباس آباد ده نو. [ ع َب ْ با دِ دِه ْ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برج اکرم بخش فهرج شهرستان بم . واقع در 6 هزارگزی باختر فهرج ، کنار شوسه...
اﷲ دوشهرستان نو. [ اَل ْ لاه ش َ رِ ن ِ ن ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ناروئی بخش شیب آب شهرستان زابل ، در 28 هزارگزی شمال خاوری سکوهیه ن...
نوو. [ن َ ] (اِ) نؤو. (ناظم الاطباء). رجوع به نؤو شود.
نوء. [ ن َ / نُو وْ ءْ ] (ع مص ) برخاستن به کوشش و مشقت تمام . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). به گرانی برخاست...
کل نو. [ ک َ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیرون بشم است که در بخش کلاردشت شهرستان نوشهر واقع است و 960 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ا...
نو گل. {نُ گُ}. (ا. مرکب). گل پژمرده //////////////////////// این نوگُل خَندان که سِپُردی ما همه گلهای خندانیم به منش می‌سِپارَم به تو از چشم حسودان /...
از نو. [ اَ ن َ / نُو ] (ق مرکب ) از سر. دوباره . مجدداً. بار دیگر. باز.
ده نو. [ دِه ْ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران . واقع در 10هزارگزی بخش ری . سکنه ٔ آن 194 تن . آب آن از قنات تأمین...
ده نو. [ دِه ْ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان . واقع در 26هزارگزی جنوب باختری قصبه ٔ بهار. سکنه ٔ آن 1...
« قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۲۲ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.