اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نوردیده

نویسه گردانی: NWRDYDH
نوردیده . [ ن َ وَ دی دَ / دِ ] (ن مف ) پیچیده . ملفوف . لوله کرده . || تاشده . تاکرده . ته کرده . || طی شده . سپرده . پیموده .نعت مفعولی از نوردیدن است . رجوع به نوردیدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
نور دیده . [ رِ دی دَ / دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نور بصر. قوه ٔ بینائی . سوی چشم . || کنایه از فرزند عزیز. قرةالعین . نور چشم . نورچشمی : ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.