اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نوش گوی

نویسه گردانی: NWŠ GWY
نوش گوی . (نف مرکب ) شیرین گفتار :
ای پسر می گسار نوش لب و نوش گوی
فتنه به چشم و به خشم فتنه به روی و به موی .

منوچهری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.