اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نه

نویسه گردانی: NH
نه . [ ن ِ ] (اِخ ) شهرکی است آبادان [ از حدود خراسان ] و با کشت وبرز بسیار و پشه اندر وی نشود. (حدود العالم ). || نام ولایتی نیز بوده است از سیستان ، یکی از شعرا در فتح آنجا و مدح ممدوح خود گفته :
فرخنده بُوَد بر ملک عادل پیروز
فتح نه و تشریف شه و مقدم نوروز.

(انجمن آرا) (آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۲ ثانیه
یکی نه یکی . [ ی َ / ی ِ ن َ ی َ / ی ِ ] (ق مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) یک درمیان . (فرهنگ لغات عامیانه ). رجوع به یک درمیان شود.
نه و نو کردن . [ ن َ وُ ک َ دَ] (مص مرکب ) در تداول ، نپذیرفتن . قبول نکردن . امتناع نمودن . انکار کردن . ابا نمودن . (یادداشت مؤلف ).
هندوی نه چشم . [ هَِ ی ِ ن ُه ْ چ َ / چ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از نی سیاه نه سوراخ است : جنبش ده ترک لرزه دار ز شادی هندوی نه چش...
عیسی نه ماهه . [ سی ِ ن ُه ْ هََ / هَِ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از خوشه ٔ انگور است .(از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). خوشه ٔ انگوری که از...
گاو نه من شیر. [ وِ ن ُه ْ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (مثل ...). رجوع به گاو شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نح . [ ن َح ح ] (ع مص ) برانگیختن شتر را. (از منتهی الارب ). برانگیختن شتر را در سیر. (از اقرب الموارد).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.