نهس
نویسه گردانی:
NHS
نهس . [ ن َ ] (ع مص ) به دندان پیشین گرفتن و گزیدن گوشت راو برکندن . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). به دندان پیشین گزیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || گزیدن مار. (منتهی الارب ) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (از متن اللغة). نهش . (متن اللغة). || گاز گرفتن ِ سگ کسی را. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). عض . (متن اللغة). گزیدن سگ و هر صاحب نیشی کسی را و یا گرفتن و برکندن . (از ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ساعت نحس . [ ع َ ت ِ ن َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساعت سنگین . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ). ساعت عقرب . (آنندراج ). ساعت قمر و عقرب . (مجموعه...
نحس اصغر. [ ن َ س ِ اَغ َ ] (اِخ ) کنایه از مریخ است . رجوع به مریخ شود.
نحس اکبر. [ ن َ س ِ اَ ب َ ](اِخ ) کنایه از ستاره ٔ زحل است . رجوع به زحل شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.