نهیک
نویسه گردانی:
NHYK
نهیک . [ ن ُ هََ / ن َ ] (ع اِ) کرمی است شبیه کیک که نیش وی به نیش زنبور ماند و آن را حرقوص نیز نامند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). حرقوص . جانورکی است شبیه کیک . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
نهیک . [ ن َ ] (ع ص ) مبالغه کننده در هر چیزی . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || مرد دلیر. (مهذب الاسماء) (از منتهی الارب ). ش...
ام نهیک . [ اُم ْ م ِ ن َ ] (ع اِ مرکب ) نعامه . (المرصع).
نه یک . [ ن ُه ْ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) تُسْع. تسیع. (از منتهی الارب ). یک جزء از نه جزء چیزی . (ناظم الاطباء). یک چیز از نه چیز. یک نهم . یک بخش...
یک نه یک . [ ی َ / ی ِ ن ُه ْ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) یک تسع. (ناظم الاطباء). یک نهم . نه یک . از نه جزء یک جزء.