نیاز
نویسه گردانی:
NYAZ
نیاز. (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش بندرشاه شهرستان گرگان . در 5 هزارگزی جنوب شرقی بندر شاه ، بر سر راه کردکوی به بندر شاه ، در دشت معتدل هوای مرطوبی واقع است و 300 تن سکنه دارد. آبش از چاه و رودخانه ٔ قره سو، محصولش غلات و پنبه و صیفی دیمی و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی و گلیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
واژه های همانند
۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
تنگ نیاز. [ ت َ ] (اِخ ) دهی از بخش صالح آباد است که در شهرستان ایلام واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
نیاز بلاغ . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اسفندآبادبخش قروه ٔ شهرستان سنندج . در 41 هزارگزی شمال قروه و 3 هزارگزی شمال گزل قایه . در جلگه...
شاه نیاز. (اِخ ) دهی از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 58 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغراف...
صاحب نیاز. [ ح ِ ] (ص مرکب ) نیازمند : سکندر به آن خلق صاحب نیازببخشید و بخشودشان برگ و ساز.نظامی .
ناز و نیاز. [ زُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) شیوه های عشق و حسن و حرکات و سکناتی که از طرفین سر زند. (آنندراج ) (بهار عجم ). || ناز و نعمت . ن...
نذر و نیاز. [ ن َ رُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در تداول ، نقد یا جنسی که به نیت حاجت روا شدن به زاهدی یا سیدی یا به تربت کسی از اولیاء و ا...
راز و نیاز.[ زُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) مرکب از راز بمعنی گفتگوی پنهانی و نیاز بمعنی خواهش و تمنا : زاهد چو از نماز تو کاری نمیرودهم مستی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نهفته نیاز. [ ن ُ / ن ِ / ن َ هَُ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) که فقیر و نیازمند است اما روی سؤال ندارد. بینوای منیعالطبع. صاحب ِ کیسه ٔ خالی و همت ...