گفتگو درباره واژه گزارش تخلف نیزار نویسه گردانی: NYZʼR نیزار. [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) نیستان . آنجا که نی بسیار روید : جای انگشت شهادت ز شهیدان نگاه دشت نیزار شد از بس که خدنگی برخاست .واضح (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۸ ثانیه واژه معنی نیزار نیزار. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. در 15هزارگزی جنوب فریمان و در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوایی واقع و ... نیزار نیزار. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر. در 60هزارگزی شمال شرقی شادگان و 2هزارگزی شرق راه جاده ٔ شادگان ... نیزار پشت آب نیزار پشت آب . [ ن َ رِ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل . در 19هزارگزی شمال غربی بنجار، نزدیک دریاچه ٔ هامون ، در جلگه ٔ گرم ... نی زار نی زار. [ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان اراضی نیزار بخش مرکزی شهرستان قم در 52هزارگزی جنوب غربی قم متصل به جاده ٔ قم به اصفهان . در جلگه... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود