اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نیک دان

نویسه گردانی: NYK DʼN
نیک دان . (نف مرکب ) نحریر. (السامی ) (ملخص اللغات ) (یادداشت مؤلف ). حاذق . استاد. علامه . دانا. (یادداشت مؤلف ). بسیاردان :
دلارام گفت ای شه نیک دان
نه هر زن دودل باشد و ده زبان .

اسدی .


یکی نیک دان بخردی کز جهان
زبون افتد اندر کف ابلهان .

اسدی .


بدبد است ارچه نیک دان باشد
سگ سگ است ارچه پاسبان باشد.

سنائی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.