نیک دان . (نف مرکب ) نحریر. (السامی ) (ملخص اللغات ) (یادداشت مؤلف ). حاذق . استاد. علامه . دانا. (یادداشت مؤلف ). بسیاردان
: دلارام گفت ای شه نیک دان
نه هر زن دودل باشد و ده زبان .
اسدی .
یکی نیک دان بخردی کز جهان
زبون افتد اندر کف ابلهان .
اسدی .
بدبد است ارچه نیک دان باشد
سگ سگ است ارچه پاسبان باشد.
سنائی .