اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نیک رایی

نویسه گردانی: NYK RʼYY
نیک رایی . (حامص مرکب ) نیک اندیشی . (فرهنگ فارسی معین ) :
همه دیانت و دین ورز و نیک رایی کن
که سوی خلد برین باشدت گذرنامه .

شهید.


ای مایه ٔ خوبی و نیک رایی
روزم ندهد بی تو روشنائی .

رودکی .


اگرنه عدل شه استی و نیک رایی او
شدی سراسر کار جهان تباه و سیه .

سوزنی .


از نکویی و نیک رایی او
راه جستم به آشنائی او.

نظامی .


همه عالم گرفت از نیک رایی
چنین باشد بلی ظل خدایی .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.