اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نیک ساز

نویسه گردانی: NYK SAZ
نیک ساز. (ص مرکب ) سازوار با یکدیگر. (یادداشت مؤلف ). دمساز. سازگار :
نه آن زین ، نه این زآن بود بی نیاز
دو انباز دیدیمشان نیک ساز.

فردوسی (شاهنامه ج 4 ص 1747).


چنین گفت پس با کنیزک به راز
که ای پاک بینادل نیک ساز.

فردوسی .


دو شاه گرانمایه دو نیک ساز
رسیدند پس یک به دیگر فراز.

فردوسی .


رفیقی نیکساز از لشکری به
دلی آسان گذار از کشوری به .

فخرالدین اسعد.


ز مرغان همان آنکه بد نیک ساز
چو باز و چو شاهین گردنفراز
بیاورد و آموختنشان گرفت ...

فردوسی .


|| نیک سلاح پوشیده . (ناظم الاطباء). || هرچیزی که خوش ساخته شده و بکار و مفید بود. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.