اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نیک سیرت

نویسه گردانی: NYK SYRT
نیک سیرت . [ رَ ] (ص مرکب ) خوش خلق . (ناظم الاطباء). خوش خو. (فرهنگ فارسی معین ). پارسا. (ناظم الاطباء). آنکه باطنش از عیب و نقص مبرا باشد. (فرهنگ فارسی معین ). پاک نهاد. نیکونهاد. صافی ضمیر. نیک دل . پاک ضمیر :
صاحب دل نیک سیرت علامه
گو کفش دریده باش و خلقان جامه .

سعدی .


درون مردمی چون ملک نیک سیرت
برون لشکری چون هژبران جنگی .

سعدی .


درویش نیک سیرت پاکیزه رای را
نان رباط و لقمه ٔدریوزه گو مباش .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.