اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نیک فعل

نویسه گردانی: NYK FʽL
نیک فعل . [ ف ِ ] (ص مرکب ) نکوکردار. نیک فعال :
ای شهریار راستین ای پادشاه داد و دین
ای نیک فعل و نیک خواه ای از همه شاهان گزین .

دقیقی .


مرد دانا نیک فعل و چرخ نادان بدکنش
نزد یکدیگر هگرز این هر دو را بازار نیست .

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
نیک فال . (ص مرکب ) خجسته فال . نیک اختر. (ناظم الاطباء). خوش طالع. (فرهنگ فارسی معین ). میمون . خجسته . فرخنده : یافتستی روزگار امروز کن خویشتن ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.