نیک کار
نویسه گردانی:
NYK KAR
نیک کار. (ص مرکب ) فعّال . (دهار). خوش کار. (ناظم الاطباء). آنکه خوب کار کند. (فرهنگ فارسی معین ). کاری . پرکار. || نیکوکار. (ناظم الاطباء). نیکوکردار. مقابل بدکار. (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
کار نیک . [ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خصله . (دهار). معروف . حسنه .