اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نیم داشت

نویسه گردانی: NYM DʼŠT
نیم داشت . (ن مف مرکب ) نیمدار. مستعمل . نمداشت . نیز رجوع به نمداشت شود : اتابک سلغرشاه قصب مصری به مجدالدین داد... مگر نیمداشت بود او را خوش نیامد. (لطایف عبید زاکانی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.