اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نیم کرده

نویسه گردانی: NYM KRDH
نیم کرده . [ ک َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) ناتمام مانده . کاری به پایان نرسیده . نیم کاره : اگر پادشاهی سرائی مرتفع بنا افکندی ... و آن بنا در روزگار او تمام نشدی پسر او... بر هیچ چیز چنان جد ننمودی که آن بناء نیم کرده ٔ آن پادشاه تمام کردی ... گفتی بر پسر فریضه تر که نیم کرده ٔ پدر خویش را تمام کند. (نوروزنامه ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.