نیم کش
نویسه گردانی:
NYM KŠ
نیم کش . [ ک ُ ] (ن مف مرکب ) نیم کشته . نیم بسمل . جان به لب رسیده . رجوع به نیم کشت شود.
- نیم کش کردن ؛ به قصد کشت کسی را آزار دادن .
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
نیم کش . [ ک َ / ک ِ ] (ن مف مرکب ) نیم کشیده . تیغ و تیر و مانند آن که تمام نکشیده باشند. (آنندراج ). تیغ یا دشنه یا خنجری که آن را تا نیمه ...