نیم کوب
نویسه گردانی:
NYM KWB
نیم کوب . (ن مف مرکب ) پله کو. پیله کو. نیم کوفته . (یادداشت مؤلف ). که آن را کوفته اند اما خوب نرم نشده است : جشب ؛ آرد کردن نیم کوب را. (از منتهی الارب ).
- نیم کوب کردن ؛ بلغور کردن . پله کو کردن . (یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.