اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نیمه راه

نویسه گردانی: NYMH RʼH
نیمه راه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) وسط راه . در اثنای راه . در بین راه :
سواری فرستم به نزدیک شاه
بدان تا به پیش آیدت نیمه راه .

فردوسی .


- امثال :
از نیمه راه ضرر برگشتن منفعت است .
|| راه سنگ فرش شده . راه پیاده رو. (ناظم الاطباء). || (ص مرکب ) که رفاقت به پایان نرساند. (یادداشت مؤلف ). نیم راه . رجوع به نیم راه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.